مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیهالسلام
ملتهب است حنجرت بس که ندیده آب را داده به خیمههای ما وضع تو التهاب را چنگ به سینه میکِشی مادر خویش میکُشی تشنهترینِ تشنگان سعی مکن سراب را مشک گرفت و رفت تا علقمه تا بیاورد یا که به خـیـمه آب را یا خبر ربـاب را کُشت تمام خـیمه را رفـتن چـشمهای تو تا به کجا به مادرت میدهی اضطراب را دست به دست رفتهای تا ته خـیمۀ زنان گریۀ بیامان تو خواب نموده خواب را آب نمانده در حرم شیـر نـمانده در بـرم گبر و جهود و هم نبیند این چنین عذاب را رفت و کشید اماممان منت خولی و سنان حرمله داد آن میان بر سخنش جواب را |